برنامه!


امروز تو مسیر داشتم به راه سختی که تو این مدت در پیش روم دارم فکر میکردم.

ماشینو دورتر از دانشگاه پارک کردمو تا دانشگاه رو پیاده اومدم.

داشتم به گه گیجه ای که گرفتم فکر میکردم.

به اینکه نمیدونم چرا انققدددرررر کارام زیاده.چقدر ایده های جدید برای سال جدید دارم.واینکه اصلا وقت میکنم انجامشون بدم یا نه

قبلا هم گفته بودم یه استادی دارم که خیلی وقتا مشاوره های کاریم با اونه.39 سالشه و به نسبت سنش یه چیز فوق العاده ای فعال و موفقه.موفقیتش کاملا در حد یه آدم 60 ساله س.بنابراین همیشه تنها انتخاب و الگوم برای مشاوره ی کاری و درسی این آدم بوده.هروقت هم که بهش میگم مثلا میخوام فلان کار رو کنم در کنارش یه کار دیگه حالا کنارشم فلان کار بعدش میگم به نظرت میشه؟؟وقت میکنم؟؟؟همیشه هم میگه وااا معلومه که میشه.....اینا که کاری نداره.چه خبره 1 ساااال میخوای وقت بزاری واسش؟؟این 2 ماهه حله....چیزی که شاید بقیه استادام میگن اووووووووووووووه چه خبره؟؟با یه دست چن تا هندونه میخوای برداری؟؟؟کم کم بابااا

البته بگم اون استادم که میگه میتونی آدمیه که خودش شاید تو شبانه روز 3/4 ساعت بیشتر نخوابه.اون از نظر خودش و تلاش خودش بهم میگه.طبیعیه که اون بتونه 2 ماهه یه چیزیو یاد بگیره.چیزی که از نظر من یادگیریش 1 سال زمان میخواد.

نمیدونم ولی باید خیلی بیشتر فکر کنم.شاید منم باید روش زندگیم مثل اون استادم بشه.

الان هم طبقه 6 تو سایت هستم.این آقا چاقه هم که مسئول سایت هست روبروم نشسته.اییششششش :/

الان نشستم اینجا و دارم این پست رو مینویسم و منتظرم  همون استادم کلاسش تموم بشه و بیاد تو دفتر گروه باهم حرف بزنیم.

5شنبه ها بهترین زمان حرف زدن من با استادمه.5شنبه ها من سرکار نیستم و دفتر گروه هم اکثرا خلوته.بهترین زمان برای حرفای من و اون 5شنبه هاست

این اسیستنت شدن هم شده بساط واسه من.هنوز نامه م نیومده.هی دارم فک میکنم میگم آخه اینو دیگه کجای دلم بزارم؟؟؟کی وقت کنم؟؟؟اصن نمیدونم :/

راستی من آدرس خیلیاتونو ندارم.از موقعی که از بلاگفا اومدم بیرون خیلیارو گم کردم.

دوست قدیمیا.دوست جدیدا...میشه آدرساتونو برام بفرستین؟؟؟

تایید :)

پروپوزالم تایید شد.....

اصلااااااا فکرشو نمیکردم...

آخه من رسما هیچ وقتی براش نداشتم.از وقتی امتحانام تموم شد کلا تو اسباب کشی بودم.

روزی که فرداش باید پروپوزال میدادم مجبور شدم برم اداره بیمه.

وقتی شماره گرفتم 200 نفرم قبل من بودن.فکر کردم دیدم بهترین راه اینه که الان بشینم پروپوزالمو بنویسم.

رفتم از دکه روبروی اداره بیمه یه خودکار با چند تا برگه آ چهار خریدم و شروع کردم به نوشتن.

رو موضوعم اطمینان داشتم چون مدت ها بود بهش فکر کرده بودم

تو اون شلوغی و رفت و آمدا نوشتم و دیروز بردم دفتر گروه.امروز فهمیدم که تایید شد

موضوعم هم طراحی تجهیزات پزشکی مخصوص کودکان مبتلا به فوبیای پزشکی با رویکرد کاهش ترس از عملیات درمان برای کودکان بین 6 تا 12 سال

:)

فوبیای پزشکی مشکل خودمه :)

تو کارشناسی هم اینو برداشتم اما چون زود ارشد قبول شدم استادم گفت بجای طراحی محصول اتاق اورژانس کودک طراحی کن تا زود جمع بشه.

خوشحالم که میخوام رو این موضوع کار کنم.

خیلیییییی

:)

:)


پ.ن"بچه ها من کامنت ها رو تایید نمیکنم.خواننده های قدیمیم میدونن که روند وبلاگم اینجوریه.ولی سعی میکنم سوالاتونو جواب بدم.ولی کلا کامنت ها تایید نمیشه اینجا.سوالایی هم که ازم میپرسین یه آدرسی از خودتون بنویسید که بتونم جوابتونو بدم.مرسی :)

خونه!

باید اعتراف کنم اسباب کشی یکی از سخت ترین کارهای دنیاست.

.

.

.

.

وقتی میرم دم خونه قدیمی و میبینم دارن خرابش میکنن ناخودآگاه بغض میکنم.

آخرین باری که تو اون خونه حمام رفتم روز جمعه بود.

مامان گفت از همه در و دیوار ها و شیشه و پنجره و دوش و همه چیز حمام تشکر کن.ازشون تشکر کن که این همه سال با ما کنار اومدن و خراب نشدن

تو حموم که داشتم ازشون تشکر میکردم گریه م گرفت.با اینکه اون خونه عمرشو کرده بود.ولی هرچی باشه از وقتی به دنیا اومدم اینجا بودم.

این خونه جدید هم خیلی خوبه.هنوز جا نیوفتادیم البته.اسباب ها وسط خونه س.منتظریم فرشارو از فرش شویی بیارن.یه کم فضا فعلا شلوغ و رو اعصابه.

.

.

.


امروز اولین روز تخریب خونمونه.


امیدوارم همه چیز خوب پیش بره

جابه جایی!

مجوز خونه اومده و ما تا جمعه باید تخلیه کنیم.

فعلا هم هیچ جایی پیدا نکردیم.

کلی از وسایلا هست که دیگه نمیخوایم ببریم تو خونه جدید.باید اینارو هم رد کنیم بره

15 ماه دیگه خونه خودمون آماده میشه.

تو این 15 ماه باید تو یه جای جدید سر کنیم تا خونه خودمون ساخته شه.

برام سخته.

25 سال در مستقل ترین حالت برای خودم تو یه طبقه جدا زندگی میکردم.

الان باید بریم تو یه آپارتمانی که من بتونم یه اتاقش رو بردارم.

نمیدونم.اولش برام سخته احتمالا.

زود عادت میکنم

فعلا امیدوارم زودتر خونه تا امروز فردا پیدا شه که ازینجا اثاث کشی کنیم.


پ.ن:چه خاطراتی با خراب شدن این خونه از بین میره :(

فیلینگ گود

تست گریم.فیلینگ گووووووووددددد

:)

:)

خیلی هم گووود :)