کابوس!

جدیدا یه کابوسی برام ایجاد شده اونم چک کردن کانال های خبری تلگرام هست

با سلام و صلوات باز میکنم ببینم چه خبره...افزایش قیمت بی سابقه خودرو...دنا پلاس 95 میلیون.206 70 میلیون..راجع به ماشین های خارجی هم که صحبت نکنم بهتره......قیمت مسکن فلان تومن...سکه 300 هزار تومن رفت بالا....5 دیقه بعد 2هزار تومن اومد پایین...یه ربع بعد دوباره صد هزار تومن رفت بالا...

یه کابوس دیگه م اینه که برم تو هایپر مارکت ها.چیزی که هفته پیش خریدم 20 تومن این هفته شده 40 تومن

میدونی چیه؟؟مردم ما چیزی واسه باختن ندارن.همینه که زود به شرایط عادت میکنن.

این چیزا هم الان کابوسه...بعدا عادت میکنیم...ینی باید عادت کنیم..چاره ای نداریم...

من عادت کردم که بخاطر بی مبالادتی اطرافیانم یا مملکتم یا هرچیزی سال های زندگیم رو به فاک بدم

بحث فاز منفیو این چیزا نیست..واقعیت اینه که دارم باهاش کنار میام که حدودا با این شرایط تا 2-3 سال آینده م کلا به فاک عظما میره...


پ.ن:من اصولا کامنتارو تایید نمیکنم.فقط میخونم.دوستای قدیمی اینو میدونن.بخاطره همین میگم که دوستای جدید کامنت های سوالی میپرسن و من چون تایید نمیکنم امکان جواب دادن هم ندارم


چند ش!

بعدش یه چیز دیگه هم بگم...

انقددددرررررررررررررر دیگه وبلاگ نویسی نکردم که وقتی که میرم نوشته های قبلیمو میخونم از خودم چندشم میشه

چقدر لوس و مسخره و تف تفی و بی منطق و نپخته و چرت و چول بودم من...

اصن دوست دارم تماااامممم این نوشته هارو حذف کنم..

حالا این وب که خوبه.اون بلاگ قبلیو که رفتم دیدم کلا از وجود خودم شرمنده شدم بس که مسخره بودم

نیو!

بارها شده تو محل کار.موقع خواب.موقع استراحت.تو ترافیک و.... به اینکه اینجا باید چی بنویسم فک کردم...

همیشه هم کلییی موضوع و متن آماده میکردم...

ولی نمیدونم چرا هیچوقت نمیشد پست کنم.همیشه یه مساله ای پیش میومد که نمیشد..

ولی ازین به بعد دیگه بیشتر مینویسم

پ.ن:متواری اگه صدای منو میشنوی یه ابزار ارتباطی از خودت برام قرار ده

میخوانی اور نات؟

آیا کسی هنوز اینجا را میخواند؟اور نمیخواند؟

آخرش خوبه!

میشه گفت خیلی وقته که بلاگ بازی نکردم.

میشه گفت تقریبا تو این 6 ماه گذشته روند نزولی داشتم...

دلیلش هم میدونم چیه.اینکه تو این 6 ماه پر چالش ترین روزهام رو گذروندم.روزهای خیلی سخت و با بدی ها و خوبی ها و حس های بد و افسرگی و حس های خوب و ناب.

کلا یه پارادوکس غریبی دیده میشه تو این 6 ماه...

علت این هم که چیزی راجع بهش نمینویسم اینه که میخوام ببینم آخرش چی میشه...

متاسفانه من همیشه توی تمامی مراحل زندگیم دنبال آخر جریان بودم.همیشه منتظر نتیجه م.منتظر آخر هر چیزیم...

مثلا هنوزم که هنوزه وقتی تکست طولانی یی برام میاد سریع میرم سراغ چند خط آخرش تا ببینم اصن جریان چیه.بعدش شروع میکنم از اول میخونم.

الانم همینه.همیشه منتظر آخرشم.آخر درس.آخر کار.آخر رابطه.آخر بازی.آخر فیلم...همه چی آخرش خوبه