واقعا سخته!

من تو شرکت موقع کار همیشه هندزفری تو گوشمه و دارم موزیکای خودمو گوش میدم.

حین کار کردن در صورتی که همزمان دارم فکر میکنم که طراحی کنم و همزمان هم موزیک گوش میکنم همزمان هم به مسائل خودم فکر میکنم.

همیشه به این فکر میکنم که برای آدم ایده آل گرایی مثل من خیلی سخته که بتونه تو هر شرایطی احساس خوشبختی کنه.

من یه آدمیم که همیشه برای شاد بودن و انرژی داشتن دنبال انگیزه م....

برای هر چیزی دنبال یه هدف یا امیدم...

شایدم دارم اشتباه میکنم...چون همیشه باید برای ایجاد حس خوبم دنبال یه عامل بیرونی باشم...

وقتایی که حالم بده یا انگیزه ندارم بیشتر اوقات میرم خرید.یا رستوران های گرون...یا گالری.سینما.و تئاتر...

در کنار تمام این  چیزا فکر کن یه آدمی هم کنارت باشه که اصلا این چیزا براش بی معنی باشه.نتونی اصلا بهش توضیح بدی...

بدیه آدم ایده آل گرایی مثل من اینه....که اون آدمی که کنارتونه هیچوقت نمیتونه احساس ریشه ای تورو متوجه بشه

چون چیزی که برای من یه معضل یا یه دغدغه فکریه برای اون آدم یه چیز مسخره س...

اینا هیچوقت نمیتونن بفهمن تو چی میگی...چون اینا تو این شرایط بزرگ نشدن....تو زندگیه اینا هرکس سر نقش خودش بوده...بنابراین براشون سخته که بفهمن یکی داره نقش یه آدم دیگه رو هم تو زندگیش بازی میکنه....

پووووووف....واقعا سخته

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.