خونه!

باید اعتراف کنم اسباب کشی یکی از سخت ترین کارهای دنیاست.

.

.

.

.

وقتی میرم دم خونه قدیمی و میبینم دارن خرابش میکنن ناخودآگاه بغض میکنم.

آخرین باری که تو اون خونه حمام رفتم روز جمعه بود.

مامان گفت از همه در و دیوار ها و شیشه و پنجره و دوش و همه چیز حمام تشکر کن.ازشون تشکر کن که این همه سال با ما کنار اومدن و خراب نشدن

تو حموم که داشتم ازشون تشکر میکردم گریه م گرفت.با اینکه اون خونه عمرشو کرده بود.ولی هرچی باشه از وقتی به دنیا اومدم اینجا بودم.

این خونه جدید هم خیلی خوبه.هنوز جا نیوفتادیم البته.اسباب ها وسط خونه س.منتظریم فرشارو از فرش شویی بیارن.یه کم فضا فعلا شلوغ و رو اعصابه.

.

.

.


امروز اولین روز تخریب خونمونه.


امیدوارم همه چیز خوب پیش بره

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.