کارما!

منشی شرکت یه دختر متولد 75 هست.

دیروز بهم زنگ زد گفت میای دنبالم بریم بیرون؟؟منم گفتم اوکی.چیزی شده؟؟گفت بیا باهم حرف میزنیم.

تا تو ماشین نشست زد زیر گریه.

گوشی باباشو یواشکی دیده بود و فهمیده بود باباش با یه زنه دوسته.باباش یه خونه گرفته و با اون زنه با یه بچه کوچیک اون زنه زندگی میکنن.همه ی حرفای سک سی باباش با اون زنه رو هم خونده بود.

میگفت اازین میسوزم که من برای شهریه دانشگاهم و خرجام باید بیام سر کار و یه هزارتومنی نگیرم از بابام اونوقت این میره خرج بچه ی اون زنه و اون زنه میکنه...

منم چی بگم؟؟شماها جای من بودین چی میگفتین؟؟؟

من فقط سعی میکردم رو مخش نرم.اجازه بدم راحت و با صدای بلند گریه کنه.حرفاشو بزنه.فحش هاشو بده.

بردمش یه جایی که بتونه راحت تر گریه کنه.جیغ بزنه.

موقع برگشت حالش بهتر بود.امروزم تو شرکت حالش بهتر بود.

منم که طبق معمول قفل میکنم رو یه آهنگ.دیروزم دائم ضبط ماشین رو این آهنگ قفل بود

راحت گریه هاشو کرد.جیغاشو زد.حرفاشو زد.ولی در نهایت نمیدونم میخواد چی بشه.

و نمیدونم اینا کارمای کدوم کاراشه.شایدم کارماش نیست.شاید بخشی از برنامه ی زنجیر وار زندگیشه


پ.ن:دوستای جدیدم!من کامنتامو اصولا تایید نمیکنم.دوستای قبلیم میدونن.کلا اگه کامنتی دادین و تایید نشده شرمنده م  چون کلا روالم اینجوری شده.حالا شاید بعدا روالمو عوض کردم.مرسی :)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.