عیدانه!

نوروز امسال فوق العاده ترین نوروز در طول عمرم بود.

واقعا 95 رو عالی شروع کردم.

ینی دیگه بهتر از این نمیشد که نوروزو گذروند.

2 تا سفر فوق العاده رفتم.

اون توری که باهاشون کویر رفتیم به حدی جمع فوق العاده و عالی یی بودن که تصمیم گرفتیم دوباره باهاشون بریم سفر.سفر دوممون هم گیلان گردی بود.ماسال و ماسوله و قلعه رودخان و ..

تور کویر که واقعاااا هم سفرای عالی یی داشتیم.کل 43 نفرشون فوق العاده بودن.کل مسیر کویر رو که تو اتوبوس رقصیدیم.تو کویر هم واقعاااا خوش گذروندیم باهاشون.لیدر تور عاااالی بود.به حدی ما تو اون سفر خندیدیم که لیدرمون میگفت بینش یه تنفس بدین وگرنه طحال همتون پاره میشه :)))))

عکسای خیلی عاااالی یی هم تو کویر انداختم...

دیگه مشتری همیشگی اون تور شدم...تو همه گروهاشون منو اد کردن.

سفر دومی هم دوباره با همون آژانس بود.با یه لیدر دیگه.که این لیدر هم فوق العااااده بود.همسفرای این سری 38 نفر بودن که این 38 نفر هم عااااااااااااااالللییی بودن.محشر

کلا هرچی بگم کم گفتم از بس این 2 تا سفر فوق العاده بود.بهترین سفرهای زندگیم بودن.

2 تا 4 کویر بودم.5 استراحت کردیم از 6 تا 10 هر شب سینما بودیم.

هیییییچچچ سالی مثل امسال نبود که انقققدددررر سینماها شلوغ باشه.من هرسال عیدا سینما میرفتم.همیشه هم هروقت میرفتم برای سانس بعدیش میتونستم بلیط بگیرم.ولی با کمال تعجب اولین فیلمو که رفتم که کوچه ب ی ن ا م بود ساعت 12:30 شب بلیط گیرمون اومد.

من سا ل وادو ر نی ستم ساعت 2:40 دقیقه شب.سانس فوق العاده....باورتون میشه؟؟؟؟به حدی شلوغ بود که ما اون ساعت تونستیم بلیط بگیریم.2:40 که رفتیم فیلم دیدیم بعد فیلم هم رفتیم کله پاچه.دیگه صبح شده بود.منم به یکی دیگه از حس های خوبی که خیلی دلم براش تنگ شده بود رسیدم.اینکه تو هوای گرگ و میش بیرون باشم.

فیلم ابد و ی ک روز رو دیگه تصمیم گرفتیم خرید اینترنتی کنیم که مثلا زودتر بریم.من ساعت 2 ظهر رفتم تو سایت سینما کو رو ش که بلیط بخرم.با کمال تعجب دیدم فقط ساعت 1:35 جا داره :| :|

ینی باز هم نصف شب.

تازه شنیدم 50 کی لو آل با لو که یه 24 ساعت کامل نمایش داشته تو کوروش.به سانس 5:20 دقیقه صبح هم رسیده بوده :|

نمیدونم شاید علت موفقیت تا این حد اکران های نوروزی شاید یکیش چرت بودن سریالای امسال بود.یکیش هم تبلیغاتی که تو شبکه ها ی ج م میشه!!!

من از 6 فروردین تا 10 فروردین رو که کلا تو سینما شب رو صبح کردم.10 هم که با رفتیم گیلان.

خوابم این مدت خیلی مشکل پیدا کرد.

ولی بجاش عااااالی ترین نوروزمو گذروندم...

یکی دیگه از اتفاقای باحال هم تیزر تبلیغاتی همر ا ه اول مامان بود.خیلی هم پخشش میکرد.یه بارش رو تو رستوارنی که تو کویر بودیم دیدیم.همه ی همسفرامون دیدن و هی دست و سوت زدن.بعدش هم که برگشتیم تو گروه تلگرام  راجع بهش حرف میزدن :))))

از فردا همه چیز برمیگرده به حالت اول...

از فردا زندگی جدید شروع میشه...



پ.ن:یکی از عکسای کویرم



حجم خوشی!

از لحظه سال تحویل تا الان انقدر برام خوب بوده که همش حس میکنم نکنه سال آخر زندگیمه که انقدر داره بهم خوش میگذره...

این همه حجم خوشی بی سابقه بوده برام...

ساعت 4 صبح حرکت دارم دوباره میرم سفر..

برمیگردم حتما پست مینویسم راجع به نوروز...


پ.ن:آگهی همراه اول رو میبینین؟؟مامی خوشگله من توش بازی کرده...همونی که میگه منتظرتونم مادر جون :)

همه ی شبکه ها پخش میکنه.ولی بیشتر شبکه 1 پخش میکنه.مامی ما رو هم ببینید :))

میخوام.میرسم :)

اولین روز که طبق کلیشه ی هر ساله بخاطره بابایی همه میان خونه ما عید دیدنی و نهار.

ساعت 9 زدم بیرون.یه کم تجریش گردی کردم.خبر خاصی نبود ولی خوب بود.شیر پسته ی محبوبم رو هم خوردم.

تو راه که برگردم خونه کلی موزیک دلخواهم رو گوش دادم.صداشو بلند کرده بودمو فکر میکردم.

من همیشه تو مواقعی که موزیک گوش میدم میتونم خیلی بهتر فکر کنم.تصمیم گیری.تخیل.رویا.برنامه ریزی روزانه.برنامه ریزی هفتگی و ماهانه و...همه اینا توام با یه موسیقی دلخواه صورت میگیره.

اومدم خونه یه سری لباس جمع کردم برای مسافرت فردا.

این تور رو دیگه خودم پیدا کردم.از 100 جا هم آمار گرفتم که مجوز داشته باشه :)

امسالم رو با یه کتاب خیلی خاص شروع کردم.البته قبل از عید خوندنش رو تموم کردم.در واقع مدل این کتاب جوریه که باید قبل از شروع سال تمومش کنی تا طبق برنامه ای که اون کتاب از هفته اول برات مشخص کرده حرکت کنی.

شاید باورتون نشه ولی واقعا دوست ندارم وقتی از مسافرت کویر برگشتم جای دیگه ای برم.واقعا دوست دارم بمونم تو خونه و برنامه ریزی هام رو شروع کنم.

من امسال واقعا سال بسیار بسیار شلوغ و پر چلنج رو پیش رو دارم.و از طرفی هم خیلی سرنوشت ساز.

وقت اشتباه کردن نیست.وقت اینه که فقط از اشتباهای قبلیم درس بگیرم و امسال تکرارشون نکنم.

اگه واقعا بتونم به قول های خودم پایبند باشم امیدوارم گلدن ایج من دیگه از سال 97 شروع بشه.

یه جورایی این 95 مقدمه ی گلدن ایج من هست که تقریبا با توجه به تخمینی که زدم میشه سال 97.

یه تصمیم خیلی خوب هم دارم که میدونم برام قطعا پیش میاد.چون قبلا تجربه یه همچین چیزی رو داشتم.

مطمئنم من اگه بخوام میتونم بهش برسم.من تا الان تو زندگیم به هرچی که از ته ته ته دلم میخواستم رسیدم.اینم باید از ته ته دلم بخوام که میخوام!


پ.ن1:خ ن دوانه رو دیدین؟؟منو دیدین آیا؟؟؟ :))) من که خودمو کلی دیدم:)))))

پ.ن2:این کتاب رو بخونید.البته الان یه نمور شاید دیر باشه.دیر که نه.اگه قول بدین سریع بخرین و جنگی چند روزه تمومش کنید میتونه خیلی تو سرنوشتتون و روند زندگیتون تاثیر داشته باشه.برای من که هنوز هیچی نشده عااالی بوده به نظرم 

 


پ.ن3:عیدتونم مبارک :)))

تغییر قشنگه!

تا تغییری توی خودت ایجاد نکنی این سال تحویل ها و عید نوروزها همه کشکه!!!

به نظرم بهار ینی روزی که تصمیم میگیری دیکه اونی نباشی که تا الان بودی.

بهار ینی بفهمی ازین به بعد باید راهتو تغییر بدی 

فهمیدنش به تنهایی فاییده نداره.باید عملش کنی.

زمانی که از عمق وجودت احساس کنی باید همه چیو عوض کنی اون موقعه س که بهاره و عید.حتی اگه این تغییر تو اوج برف و بوران و سرما برات اتفاق بیوفته.وگرنه شکوفه های بهاری و این چیزا بهونه س.


امیدوارم امسالتون رو جوری بسازید که واقعا اسمشو بتونین عید بزارین.وگرنه اگر غیر از این باشه این بهار هم میشه یه تکرار احمقانه مث تمام سال هایی که گذروندین.


اون عید قشنگتون مبارک.اون تغییر قشنگتون مبارک :) :*