تغییر قشنگه!

تا تغییری توی خودت ایجاد نکنی این سال تحویل ها و عید نوروزها همه کشکه!!!

به نظرم بهار ینی روزی که تصمیم میگیری دیکه اونی نباشی که تا الان بودی.

بهار ینی بفهمی ازین به بعد باید راهتو تغییر بدی 

فهمیدنش به تنهایی فاییده نداره.باید عملش کنی.

زمانی که از عمق وجودت احساس کنی باید همه چیو عوض کنی اون موقعه س که بهاره و عید.حتی اگه این تغییر تو اوج برف و بوران و سرما برات اتفاق بیوفته.وگرنه شکوفه های بهاری و این چیزا بهونه س.


امیدوارم امسالتون رو جوری بسازید که واقعا اسمشو بتونین عید بزارین.وگرنه اگر غیر از این باشه این بهار هم میشه یه تکرار احمقانه مث تمام سال هایی که گذروندین.


اون عید قشنگتون مبارک.اون تغییر قشنگتون مبارک :) :*

تجربه!

چیزی که امروز منو حیرت زده کرد مدیریت بسیار ضعیف مجموعه خن د_وا_نه بود.

در کل من زیاد راضی نبودم.

حالا این عدم رضایت چن تا دلیل داره.

یکی از ویژگی های من نسبت به بقیه این بود که من تونستم دیرتر برم.اونم چون کسی که من از طریق اون تونستم برم بهم گفت ضبط ساعت 6 هست تو 5:30 هم اینجا باشی اوکیه.در صورتی که بقیه مردم از ساعت 12 ظهر اونجا بودن :|

این مساله همه رو خیلی خسته کرده بود.اینکه 6 ساعت رو اونجا بودن تو هوای سرد.محل لوکیشنشون تو یه سوله ی یه کارخونه ی واگن سازی تو جاده قدیم کرجه.

وسایل گرمایشی نداشت.مسیرش بد بود برای کسایی که ماشین نداشتن.مثلا 2تا دختر دانشجو بودن که از کرمان اومده بودن.2تا خواهر بودن که از پیروزی میومدن.ایییین همه مسیرررر.

از 12 تا 6 بیکار بودن.من 5:30 رفتم سریع تو اتاق لباس که لباسام رو اوکی کنم.

بعدشم که همش با طراح صحنه ش داشتم حرف میزدم.

مدیریت زمانشون افتضاح بود.اولویت بندی هاشون افتضضضاااح بود.

فک کن یکی از نوازنده هاشون اون بالا موقع ساز زدن یه دفه افتاد رو زمین غش کرد.اینا تا چن دیقه نفهمیدن که اون یارو افتاده.هی داشتن نارگیله نارگیله میکردن بعدش یه دفه کات دادن میگن زنگ بزنین آمبولانس.....

یه بیسیم نمیزنن آمار بخش های مختلف دستشون باشه.

یا مثلا وقتی لیلی ر ش ی دی اومد از لحظه ورودش تا تمام حرف زدناش و اینکه هی به را م بد و س رو ش ص حت میگفت کت هاتونو دربیارین و عوض کنید و تو مال خودتو بپوشو اون مال خودشو بپوشه و این چیزا...همه این حرفارو زده آرزوی سال جدیدشم گفته کلا دیگه همه چی داشت تموم میشد یه دفه کات دادن که موهاش بیرونه.موهاشو درست کرد گفت خب الان از کجا شروع کنم؟؟؟یارو گفت از اول.........

:|

:|

اول؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خودشم اصن جا خورد...گفت واقعا از اول؟؟؟گفتن آره برو از اول بیا همه اینارو تکرار کن.....

ینی انققددددررررر اینا بی مسئولیت بودن که یه مو رو نتونستن از همون لحظه اول چک کنن ببینن بیرون هست یا نه.نه اینکه بیچاره کل حرفاشو بازیاش که تموم شد دوباره بگن از اول موهات از اولش بیرون بوده..

:| :| :|

کت شلوار را م ب د جوان هم که دیگه هیچیییی.انقدر چاق شده بود که دکمه ی کت رو نمیتونست ببنده.هی میگفت تو سال جدید لاغر کنم.شکمش مث این مشروب خور های قهار شده

اینم بگم که مردمی هم که اومده بودن خز بودن.خیلیم مسخره بازی بود.همشون یه مشت بچه مدرسه ای سن پایین هستن که عشق رام بد جوان دارن و اینا به زور خانواده هاشونو هم مجبور کردن که بیان.فک کن یه خانومه از شهر ری اومده بود که پسرش عاشق رام ب ده :|

فک کن تو سرمااااا وقتی از استودیو میومدن بیرون باید میشستن اونجا شام میخوردن.حالا من فقط تونستم با پارتی بازی برم تو اتاق لباس شام بخورم.شام که به 75 نفر نرسید....ینی اینا یه لیست ندارن از تعداد مردم....مگه میشه؟؟مگه داریم اصن تا این حد ضعف مدیریت؟؟؟

ولی برای من که تو بخش خصوصی فیلمسازی و برنامه سازی هم بودم به نظرم صدا و سیما افتضااااح بود.افتضضضااااحححح

ولی در کل اگه این چیزا رو دوست دارین و این جور محیطا براتون جالبه برای یک بار تجربه کردن براتون خوبه.ولی بازم پیشنهاد میدم اگرم دوست دارین یه همچین محیط هایی رو تجربه کنید با یکی برید که کارش اونجا باشه.مثلا یه روز یه چند ساعت همراه برین...


پ.ن:تو سال جدید خیلی این مساله رفته تو ذهنم که فیلد کاریم رو محدود به یه کار نکنم.و این مساله نباید بیشتر از 2 سال طول بکشه.ینی من سال 95 و 96 باید تو چند تا فیلد کار کنم و بعد 97 دیگه فقط روی یک فیلد ثابت.

امروزم میخواستم ببینم چجوریه اگه بخوام فیلد دکور های صدا_ و _سیما رو انجام بدم.بیشتر بخاطر رزومه ش.بخاطر اسم صدا_و_سیما.ولی نمیدونم به نظرم خیلی جالب نیومد.البته نمیشه فقط راجع به این برنامه نظر داد.قرار شد دوباره تو یه شرایط مناسب که فیلمبرداری نباشه برم اونجا صحبت کنم.حالا نمیدونم به چه صورتیه.برم عضو یه گروه دکور خصوصی بشم یا اینکه تو گروه دکور اصلی صدا_و_سیما....

نمیدونم اینارو....فعلا همش در حد یه ایده س.یه لامپی هست که بالای سرم روشن شده...برای اینکه بدونم چقدر این لامپ ها میتونن عملی بشن نیازه که وقت بیشتری برای شناخت این قضیه بزارم.


در ضمن من تو حلق دوربینم.میتونین منو ببینین.اونایی که منو دیدن که راحت شناساییم میکنین.البته با اون تیپ و هدبند و مقنعه و اون لباسا اگر بتونین منو شناسایی کنید :)))) چون شماها همیشه عکسای بدون حجاب منو دیدین.

برنامه صبح قبل از سال تحویل پخش میشه.نمیدونم فک کنم حتمالا 6 یا 6:30 صبح باشه.

مهموناشونم که تکراری هستن.رضا شفی ع ی ج م.لیلی ر ش ی دی.سرو ش ص ح ت


نتیجه گیری در کل:به درد نمیخورد.به کسی پیشنهاد نمیکنم.حتی برای خنده و فان هم به درد نمیخوره....

پ.ن:پست جمع بندی 94 رو هم باید بنویسم.کسی که هنوز ننوشته هاااان؟؟؟

گوش!

اولین کاری که کردم تا عکس اقای مهندس خونه رو دیدم سریع به "گوش"هاش دقت کردم..

نمیدونم دقیقا چرا من انقدر به گوش علاقه دارم.

کلا از بچگی همینطور بودم.

مامانم همیشه تعریف میکنه میگه وقتی بچه بودم و بغل مامانم شیر میخوردم همیشه دستم به گوشش بود و با گوشش ور میرفتم و بازی میکردم.

خیلی وقتها هم نشونه ی عشق و علاقه م رو با کشیدن گوش طرف ابراز میکنم.

یا گوششو گاز میگیرم.

وقتی نوزادی رو میبینم اولین کاری که میکنم اینه که گوشاشو با انگشتم مچاله میکنم.

یا قبلا که با شهرام بودم هروقت تو ماشین بودیم من دستم روی گوشاش بود و هی باهاش ور میرفتم.

یا وقتی مهمونی بودیم و تانگو میرقصیدیم من همیشه گوشش رو میگرفتم.

وقتی کنار هم دراز میکشیدیم من همیشه گوشاش رو میگرفتم.

یا الان وقتی احساساتی میشم یا از چیزی خوشحالم سریع گوش طرف مقابلم رو میگیرم و جیغ میزنم.

نمیدونم دقیقا گوش چه ربطی به این چیزا داره.

یا چرا من انقدر دوسش دارم.

یا چرا من برای نشون داده عشق و علاقه یا تخلیه ی انرژی های خودم یا نشون دادن خوشحالیم و لذتم از گوش بقیه استفاده میکنم.

خیلی دوست دارم یه روزی بفهمم علت علاقه ی من به گوش چیه.یا از کجا نشات میگیره.

نمیدونم شاید علاقه ی بیش از حدم به موسیقی و وسواس بیش از حدم به صدای موسیقی و نوع ساز و میزان صدایی که منتشر میشه و وسواس شدید تو انتخاب هدفون از همین مساله نشات میگیره.


پ.ن:و همچنان خیره به گوش های عکس آقای مهندسم!


خوشی یعنی!!

خوشی یعنی تلگرام آقای مهندس خونمون رو کشف کنم....

فیلینگ خر کیف....

با تشکر از مامان همیشه همراه و همیشه یار و یاور که شماره رو برام پیدا کرد و بهم داد.

:)))))


پ.ن:

صحبت های منو دختره همسایه که به نفع عشق و علاقه ی من به آق مهندس کشید کنار :)))))

 


 


 


 



پ.ن:بنده خدا خبر نداره یه آنتن دارم که هر روز آمارشو بهم میده :)))))))

البته برای هر آماری که میده باج هم میگیره.بابت هر آمار یک عدد معجون ازم میگیره...


خداوند ما را هدایت نمایدددد :)))

خندانه بی لباس!

امروز رفتم خونه پریسا.اون داشت کاراشو میکرد منم نشسته بودم خوراکی میخوردمو فیلم عروسیشو برای ششمین بار میدیدم :دی

یادمه برای ادیت و موزیک روی فیلماش و این چیزاش کلی اینور اونور میسرچیدیم.

اون فیلم هیوا و و ح ید رو  یادتون میاد یه مدت مد شده بود همه داشتن؟؟؟

اتفاقا امروز یاد همون وحید جان خز و خیل افتادم.مخصوصا اون جمله مخصوصش.اون بزرگوار فرمودند:عاشقتم.میپرستمت.میخوامت.مهم تر از همه میخوامت!!!!

:|

اسگل چفت و چل :|



4شنبه میرم خند وانه.الان بزرگترین دغدغه ذهنیم اینه که دقیقا باید چی بپوشم....

چون اون شرایطی که گفتن و من دونه دونه ش رو یادداشت کردم هیچ کدومش برام آماده نیست.

چن تا مانتوی بلند و رنگی پنگی.حتما بلند باشه.جلو باز نباشه.مشکی و سفید نباشه.

هد بند رنگی :|

شال رنگی

ساپورت و لگ نه.شلوار جین اوکیه ولی تنگ نباشه.شلوار آزاد :|

ساق دست :|

مقنعه

لاک نداشته باشین.اگر کاشت ناخن داری دستکش مشکی دستت کن(که من ناخنم کاشت نیست)

آرایش نه 
کفش پاشنه بلند نه.کفش ساق دار هم نه

جوراب کلفت مشکی

هیچ کدوم از چیزایی که میپوشم برند نباشه.ینی هیچیییاااا.

آخه ما ساق دست برند داریم؟؟؟یا هدبند برند داریم؟؟؟؟

همچین میگن برند نباشه......


تو تعطیلات نوروز در کنار خانواده وقتی منو که تو برنامه خند وانه دیدین لطفا خودتونو بزنین به اون راه.اصن جایی نگید با من آشنایین.آبروتون میره با اون تیپی که قراره من بزنم.


کسی اکه یه همچین چیزایی داره که برازنده برنامه خندو ا نه باشه به ما بده ما 4 شنبه آبرومون جلوی رامبد نره