عجیب و غریب!

اینکه یه دفه بعد از این همه مدت هوس کردم پست جدید بنویسم برام اتفاق بزرگیه.

انگار برگشتم به بی تای قبلی.یاد اون یکی بی تائه افتادم.

این مدت درگیری های ذهنی زیادی داشتم.و دارم.جدا از درگیری های همیشگی درس و کار درگیری های عجیب و غریب دیگه هم پیدا کردم.

آدم های عجیب و غریب.زندگی های عجیب و غریب.و اینکه این عجیب و غریب بودنه یک انسان دیگه و یک خانواده دیگه و یک طرز فکر دیگه چقدر میتونه تو روح و روان تو و حس و حال تو و تصمیمات تو تاثیر داشته باشه.حالا چه تاثیر مثبت چه تاثیر منفی

ولی من تو این مدت اینو فهمیدم که آدم های عجیب و غریب با تو کاری میکنن که تا به حال نبودی.باعث میشن تو هم کارهای عجیب غریب کنی.رفتارای عجیب غریب کنی.طرز فکر عجیب غریب داشته باشی.فکر های عجیب غریب کنی.

خلاصه اینکه بشی یه آدمی که تا الان نبودی.

اینکه حتی خودتم به خودت شک کنی چه برسه به دیگران.

آدما بیشتر از اون چیزی که فکر میکنن میتونن روی دیگران تاثیر داشته باشن.

فکر های مختلف که رفته رو جسم های مختلف نشسته و تو در تعامل با اون جسم ها هستی میتونه از تو شخصیتی بسازه که تا به حال نداشتی

میتونی آدم جدیدی بشی.

فقط خدا کنه که اگرم قراره تورو از خود واقعیت دور کنن به سمت بهتر بودن متمایلت کنن.نه به سمت بدتر بودن و داغون بودن

خدا کنه حس نکنی رفتی تو دیوار....



اوووف..خعلی سخته....خیلی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.