میخوام.میرسم :)

اولین روز که طبق کلیشه ی هر ساله بخاطره بابایی همه میان خونه ما عید دیدنی و نهار.

ساعت 9 زدم بیرون.یه کم تجریش گردی کردم.خبر خاصی نبود ولی خوب بود.شیر پسته ی محبوبم رو هم خوردم.

تو راه که برگردم خونه کلی موزیک دلخواهم رو گوش دادم.صداشو بلند کرده بودمو فکر میکردم.

من همیشه تو مواقعی که موزیک گوش میدم میتونم خیلی بهتر فکر کنم.تصمیم گیری.تخیل.رویا.برنامه ریزی روزانه.برنامه ریزی هفتگی و ماهانه و...همه اینا توام با یه موسیقی دلخواه صورت میگیره.

اومدم خونه یه سری لباس جمع کردم برای مسافرت فردا.

این تور رو دیگه خودم پیدا کردم.از 100 جا هم آمار گرفتم که مجوز داشته باشه :)

امسالم رو با یه کتاب خیلی خاص شروع کردم.البته قبل از عید خوندنش رو تموم کردم.در واقع مدل این کتاب جوریه که باید قبل از شروع سال تمومش کنی تا طبق برنامه ای که اون کتاب از هفته اول برات مشخص کرده حرکت کنی.

شاید باورتون نشه ولی واقعا دوست ندارم وقتی از مسافرت کویر برگشتم جای دیگه ای برم.واقعا دوست دارم بمونم تو خونه و برنامه ریزی هام رو شروع کنم.

من امسال واقعا سال بسیار بسیار شلوغ و پر چلنج رو پیش رو دارم.و از طرفی هم خیلی سرنوشت ساز.

وقت اشتباه کردن نیست.وقت اینه که فقط از اشتباهای قبلیم درس بگیرم و امسال تکرارشون نکنم.

اگه واقعا بتونم به قول های خودم پایبند باشم امیدوارم گلدن ایج من دیگه از سال 97 شروع بشه.

یه جورایی این 95 مقدمه ی گلدن ایج من هست که تقریبا با توجه به تخمینی که زدم میشه سال 97.

یه تصمیم خیلی خوب هم دارم که میدونم برام قطعا پیش میاد.چون قبلا تجربه یه همچین چیزی رو داشتم.

مطمئنم من اگه بخوام میتونم بهش برسم.من تا الان تو زندگیم به هرچی که از ته ته ته دلم میخواستم رسیدم.اینم باید از ته ته دلم بخوام که میخوام!


پ.ن1:خ ن دوانه رو دیدین؟؟منو دیدین آیا؟؟؟ :))) من که خودمو کلی دیدم:)))))

پ.ن2:این کتاب رو بخونید.البته الان یه نمور شاید دیر باشه.دیر که نه.اگه قول بدین سریع بخرین و جنگی چند روزه تمومش کنید میتونه خیلی تو سرنوشتتون و روند زندگیتون تاثیر داشته باشه.برای من که هنوز هیچی نشده عااالی بوده به نظرم 

 


پ.ن3:عیدتونم مبارک :)))

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.