کارهای 94

وقتی تو سالن ها داری راه میری و 60% غرفه سازا باهات سلام علیک دارن و هی میان باهات حرف میزنن یا میخوان کمکت کنن برات بهترین حس رو داره.

همیشه تو نمایشگاه جوری کار کردم بین اون همه مرد که هروقت میبینن کارم گیره خودشون میان کمکم کنن.بدون اینکه از کسی کمکی بخوام

مثلا وقتی نجارم نبود و من مجبور بودم برم کتیبه ی بالا رو میخ بزنم.تا دیدن دارم از نردبون میرم بالا 3 تاشون از اطراف اومدن که شما بیا پایین ما میریم درستش میکنیم.یا میگیم نجارمون براتون درست کنه شما بیا پایین.

یا هروقت قلم مو میخوام بهم میدن.

یا هروقت میخوام یه چیزیو بلند کنم یا حمل کنم خودشون میان کمکم میکنن.

حس عجیبیه که بخوای بین حداقل 800-1000 تا مرد مختلف پا به پاشون تا شب کار کنی.

تو نمایشگاه کلا شاید 2-3 تا دختر باشن.اونا هم مث من نیستن هیچوقت که از صبح تا شب باشن یا هر روز بیان

تک و توک میان اونم یه ساعت های خاص.

یا تنهایی نمیان مثلا زن و شوهرن و دارن باهم کار میکنن.یه روز زنه میاد یه روز شوهره

در کل من خیلی راضیم.

همین که میبینم تمام اون مردا و پسرا همیشه یه نگاه ساپورتیو بهم دارن

همین که نجار و نقاش و برق کار همیشه حرفمو گوش میدن

حتی خیلیاشون سنشون از بابای من هم بیشتره

ولی منم آدمی هستم که هیچوقت باهاشون بد رفتار نکردم.همیشه با احترام باهاشون رفتار کردم و اونا هم همیشه هوامو داشتن و اذیتم نکردن


این آخرین نمایشگاه سال 94 منه.نمیدونم شاید کار فورس هم بهم بخوره.ولی فعلا با توجه به برنامه این آخرین نمایشگاه سال 94 بود برای من.پیش به سوی نمایشگاهای 95


پ.ن:آدرس وب سها برای کسایی که خواسته بودن : t0p0lkhan0m.blogfa.com

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.